مدیریت ایرانی

نقش شیطان

نقش شیطان

چکیدۀ درس‌گفتار

o      هدایت یک امر دائمی است. انسان، هم عقل دارد و هم پیامبران برای هدایت او آمده‌اند. آدمی دائماً از آسمان هدایت می‌شود.

o      شیطان هم مانند دیگر موجودات در خدمت فرایند ظهور انسان است. یعنی اگر موجودی نباشد که انسان را به تردید بیندازد و جنس بدلی پیشِ‌رویش بگذارد و طراحی‌های کاذب بکند، انسان‌ها رشد نمی‌کنند.

o      ریشۀ تمام خودبرتربینی‌های تاریخ شیطان است و خودبرتربینی یک عمل شیطانی است.

o      اصل عمل شیطان نسبت به انسان­ها اغواگری است. شیطان همیشه چیز کاذب را جای اصل می‌گذارد. انسان‌ها به‌سمت هر حقیقتی که می‌خواهند بروند، شیطان یک چیز قلابی کنارش می‌گذارد، تزئین می‌کند و می‌خواهد انسان‌ها آن را انتخاب کنند.

o      مهم‌ترین کاری که شیطان می‌کند غافل کردن انسان‌ها از انسان کامل است.

o      کار دیگری که می‌کند این است که انسان را از خودش (شیطان) غافل می‌کند و باعث می‌شود انسان فراموش کند که چنین موجودی وجود دارد.

o      بسیاری از جنایت‌ها با طراحی‌های شیطان اتفاق می‌افتند.

o      شیطان بین انسان‌ها عداوت و کینه ایجاد می­کند. هرکسی که در این عالم به‌دنبال ایجاد کینه و درگیری و اختلاف بین انسان‌هاست شیطان است.

o      یکی از اغواگری‌های بزرگ شیطان تعریف تقابل انسان با خداست.

 

متن درس‌گفتار

هدایت و ضلالت

قرار بود در این جلسه دربارۀ شیطان صحبت کنیم. روشن است که خداوند متعال، به‌طور مستمر، هدایت را نازل می‌کند. عالم انسانی، عالم هدایت است. خدا به انسان عقل داده‌است. منشأ عقل آسمان است. محتواهای هدایت آمیز بر عقل به‌طور مرتب نازل می‌شود. علاوه بر هدایت­هایی که توسط پیامبران و مصلحان و بزرگان برای بشر بیان شده اند، تمام عالم هم آیات خداوندند. یعنی همه مخلوقات الهی حاوی نشانه­ای برای هدایت انسان هستند. نشانه برای این است که بیندیشیم و بفهمیم و راه کمال را پیدا کنیم.

 

در مقابل این جریان هدایت انسان، جریان اغواء و دعوت به ضلالت است که نماد بارز آن شیطان است. البته من نمی‌خواهم وارد مسائل فلسفی بشوم، ولی ماهیت وجودی شیطان، عبارت از آن واقعیتی است که در مقابل انسان ایستاده‌است.

بررسی شیطان از دو منظر مختلف

شیطان را از دو منظر بررسی می‌کنیم: یکی نقش شیطان در فرایند ظهور، و دیگری اقدامات و طراحی‌های استراتژیک شیطان.

نقش شیطان در فرایند ظهور

شیطان در این فرایند ظهور چه نقشی را ایفا می‌کند؟ من معتقدم که شیطان هم مانند دیگر موجودات، در خدمت فرایند ظهور انسان است. یعنی اگر موجودی نباشد که انسان را به تردید بیندازد و جنس بدلی پیشِ‌رویش بگذارد و طراحی‌های کاذب کند، انسان‌ها رشد نمی‌کنند و نمی‌توانند به حقیقت برسند. در این صورت هرگز انتخابی نخواهند داشت و به اولین چیزی که می‌رسند بسنده می‌کنند و جایی برای رشد نخواهد بود. شیطان ابزار رشد انسان‌هاست. وقتی فریبکاری و اغوا و مانع‌تراشی می‌کند، انسان‌ها در تلاش برای فهم حقیقت، انتخاب بهتر و عبور از موانع رشد می‌کنند. درواقع، شیطان دارد نقشۀ خداوند را در فرایند ظهور تکمیل می‌کند. خیلی مواقع این‌طور است که اگر نظریه‌ای مخالف نظریۀ شما نباشد، نظریه‌تان تکامل پیدا نمی‌کند. در آن صورت، به‌محض آن‌که نظریه‌تان را گفتید، دیگر تمام است. اما اگر نقد و بررسی شد یا یک نظریۀ قلابی پیشِ‌رویش گذاشته شد، شما برای اثبات حقیقت و دفع آن نظریۀ کذب تلاش می‌کنید، می‌اندیشید، حرکت می‌کنید، هم‌فکری می‌کنید، و رشد اتفاق می‌افتد. در همۀ زمینه‌ها همین‌طور است. در واقع رشد نتیجۀ انتخاب­های مکرّر است.

شیطان و استکبار، پیامبران و تواضع

اما شیطان در عمل چه‌کار می‌کند؟ چرا شیطان شیطان شد؟ شیطان کسی بود که چند هزار سال عبادت کرد و تصور می‌کرد خیلی مقرب است. وقتی خدا انسان را خلق کرد و به ملائک گفت تابع انسان باشند و بر او سجده کنند، او استکبار کرد و گفت او از انسان برتر است: «أَبی وَ اسْتَکبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ.»[1] گفت: «خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ:[2] من را از آتش خلق کردی و او را از خاک. آتش از خاک برتر است. چطور من تسلیم او بشوم؟ من از او برترم.»

در همین‌جا نتیجه می‌گیریم که ریشۀ تمام خودبرتربینی‌های تاریخ شیطان است و خودبرتربینی یک عمل شیطانی است. تمام پیامبران متواضع‌ترین انسان‌ها بوده­اند. به‌محض این‌که پیامبری خودش را برتر از موجود و انسان دیگری بداند، از پیامبری ساقط است. داستان حضرت موسی را به‌یاد دارید. شرط پیامبری تواضع است. آن‌ها باید خودشان را پایین‌تر از بقیۀ موجودات بدانند تا بتوانند تلاش کنند، چون وقتی خود را برتر از دیگران بدانند، راهی برای نفوذ به دل‌ها برای هدایت‌گری ندارند و شیطان هستند. ریشۀ تمام مشکلات جامعه و تمام خصلت­های ضدانسانی خودبرتربینی است.

اقدامات شیطان ریشه در استکبار او دارد

شیطان گفت «من برترم» و به خدا هم قسم خورد که چون برتر است، این برتری را به‌اثبات می‌رساند. یعنی انسان‌ها را این‌قدر تخریب می‌کند که در دنیا معلوم شود او برتر است.

طرح خداوند برای شیطان در فرایند ظهور

به تعبیر دیگر، در فرایند ظهور، خدای متعال وزنه‌ای قرار داده‌است. شیطان می‌خواهد انسان را پایین بکشد، ولی انسان‌ها در تلاش برای خنثی کردن آن و بالا رفتن، قوی‌تر شدن و مؤمن‌تر شدن، حکیم‌تر شدن، مهربان‌تر شدن و عزیزتر شدن هستند.

استراتژی­های شیطان

1.   اغواگری

شیطان در عمل چه‌کار می‌کند؟ اصل عمل شیطان اغواگری است. او همیشه کاذبی را جای اصل می‌گذارد، و هرگاه انسان‌ها می‌خواهند به‌سمت حقیقتی بروند، یک چیز قلابی را کنار آن می‌گذارد، تزئین می‌کند و می‌خواهد انسان آن را انتخاب کند. انسان به هر قله‌ای می‌خواهد صعود کند، شیطان دره‌ای را کنارش می‌گذارد که او سقوط کند. شیطان قسم خورده‌است که انسان‌ها را اغوا کند و مانع رشد و کمال آن‌‌ها شود. گفتیم که انسان به‌سمت هر حقیقتی که می‌رود، شیطان بدلی را کنارش می‌گذارد و سعی می‌کند که او را به آن سمت بکشاند، مثل این‌که وقتی می‌خواهند موشکی را به یک هدف بزنند، طرف مقابل هدف کاذبی تعریف می‌کند و موشک به هدف کاذب می‌خورد.

2.         غافل کردن از انسان کامل

مهم‌ترین کاری که شیطان می‌کند غافل کردن انسان‌ها از انسان کامل است. انسان کامل حلقۀ اتصال، بالاترین تجلی خدا و بالاترین حد کمال انسان در هر مقطع از زمان است. یعنی اگر می‌خواهیم خدا را بشناسیم، باید به او نگاه می‌کنیم؛ اگر الگو می‌خواهیم، باید به او نگاه می‌کنیم. او حلقۀ اتصال به خداست. وقتی شیطان ما را از انسان کامل غافل می‌کند، یعنی ما را هم از خدا و هم از خودمان غافل می‌کند. کسی که از خدا غافل می‌شود از حقیقت انسانی خودش غافل می‌شود. کسی که از حقیقت انسانی خودش غافل می‌شود تمام جنایت‌های تاریخ، زورگویی‌ها، و ظلم‌ها را انجام می‌دهد و یا در برابر آن­ها بی­تفاوت می­شود. دلیل وجود سختی‌ها در زندگی‌ فراموش کردن حقیقت انسانی خودمان و درواقع فراموش کردن خداست. در جمهوری اسلامی، 42 سال است که به نام امام زمان حکومت درست شده‌است. ولی تا اسم امام زمان را می‌بری، هزار برچسب ناروا می‌زنند و نمی‌گذارند به فکرش بیفتیم. وقتی به فکر او نمی‌افتیم، درواقع به خودمان فکر نمی‌کنیم، به کمال خودمان فکر نمی‌کنیم، به حقیقت خودمان فکر نمی‌کنیم. اینجاست که شیطان جلوی ما را سد می‌کند و از خودمان غافل می‌شویم. کسی که از خودش غافل شود دست به هر کاری می‌زند. نهایت رشد و کمالی که امروز شیطان در برابر انسان­ها می­گذارد، فردی است که از خودرو، درآمد، خانه و رفاه برخوردار است. اگرچه این­ها در بالاترین سطح برای انسان­ها لازم و مجاز است لیکن انسان بالاتر از این­ها و مقصد رشد انسان بسیار بالاتر است.

 

3.         غافل کردن انسان از وجود شیطان

کار دیگری که می‌کند این است که از خود شیطان غافل شویم و یادمان برود که چنین موجودی وجود دارد. یکی از علوم واجب دشمن‌شناسی است. شیطان تنها دشمنی است که خداوند متعال به‌صراحت اعلام کرده‌است «إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»[3]. اتفاقاً تنها دشمنی که حواس ما به او نیست هموست. از همین‌جا بشریت به‌خطر می‌افتد. بسیاری از مشکلات به‌دلیل غفلت از وجود شیطان است.

غفلت از حضور شیطان در ساختارهای اجتماعی

خیال می‌کنیم شیطان موجودی است که تنها چند وقت یک‌ بار از کنار ما می‌گذرد و در گوش ما وسوسه­ای می­کند و دیگر کاری ندارد. این تصور غلط است. شیطان قسم خورده‌است همه را نابود کند. ولی اگر در نظام‌های اجتماعی و حکومت‌ها و روابط اجتماعی دخالت نکند، اگر آزادی قلابی را به انسان‌ها نشان ندهد، اگر عدالت قلابی نشان ندهد، چگونه می­تواند مأموریت خود را انجام دهد؟.[4] شیطان به‌جای نظام اجتماعی متعالی و هدایت‌گر و کمال‌آفرین، یک نظام اجتماعی تخریب‌گرِ به‌ظاهر متعالی را به‌ انسان نشان می‌دهد. هر ارزشی که انسان‌ها دنبال می‌کنند شیطان تابلو آن را برمی‌دارد و تابلو دیگری کنارش می‌گذارد. مثلاً امروز که بشر از غارنشینی به نگاه جهانی رسیده است، شیطان یک نظام جهانی پیش چشمش می‌گذارد، نظام اقتصادی و بانک و نظام امنیتی می‌گذارد که طوری از جیب انسان­ها غارت می‌کند و ظلم روا می‌دارد که اصلاً کسی متوجه نمی‌شود. الآن در همین چند ساعتی که در اینجا در خدمت شما هستیم، از جیبمان چقدر به خزانه‌داری آمریکا رفته‌است؟

4.         طراحی جنایت‌ها

بسیاری از جنایت‌ها با طراحی‌های شیطان اتفاق می‌افتند، اما ما فکر می‌کنیم فلانی با شأن انسانی­اش مسئول آن است، اما فلانی در آن لحظه که آن کار را کرد شیطان‌صفت شده است، یا شیطان در قالب او ظهور کرده‌است. هرجا استکباری اتفاق بیفتد، بی‌شک شیطان حضور دارد و هرکس در هر لحظه‌ای که خودبرتربینی به او دست بدهد در آن لحظه شیطان است و آن عملش شیطانی است، اما ما غافل می‌شویم.

5.         ایجاد دشمنی بین انسان‌ها

شیطان بین انسان‌ها عداوت و کینه ایجاد می­کند. هرکسی در این عالم به‌دنبال ایجاد کینه و درگیری و اختلاف بین انسان‌هاست در آن لحظه یا شیطان و شیطانی است یا شیطان‌زده است.

6.         اقدامات ساختاری و کلان شیطان در حکومت­ها

ما با مسائل شوخی می‌کنیم و وجود شیطان را نادیده می‌گیریم. در منطقۀ ما اختلاف درست می‌کنند و بعد صدها میلیارد دلار اسلحه می‌فروشند. این‌ها خود شیطان‌اند که قیافۀ انسان‌های مترقی و به‌اصطلاح پیشرفته و متمدن به خودشان می‌گیرند. این‌ها هم شیطان‌اند و هم جنایتکارترین انسان‌های تاریخ‌.

در داخل حکومت‌ها هم همین‌طور است. آزادی‌ها را محدود می‌کنند ولی شعار آزادی می‌دهند، عدالت را نابود می‌کنند و شعار عدالت می‌دهند. شعار طرفداری از مردم را سر می‌دهند اما مردم را نابود می‌کنند. این‌ها شیطان‌اند، فرقی نمی‌کند در چه لباسی باشند. ما باید به عمل نگاه کنیم. بدون تردید، کینه و دشمنی و جنگ از کارهای شیطان است.

تبعیض و احتکار و غارت منجر به فقر می‌شود یعنی محصول عمل شیطان است. باوجود این‌همه ثروت، چه‌کسی این کار را می‌کند؟ شیطان. یأس از رشد و کمال، یأس از رسیدن به سعادت، یأس از رسیدن به انسان کامل و خدا، کار شیطان است. اوست که دائماً یأس تزریق می‌کند.

7.         تعریف تقابل میان انسان و خدا

یکی از اغواگری‌های بزرگ شیطان تعریف تقابل انسان با خداست. در یک دورۀ طولانی، شیطان خدا را مقابل انسان قرار داده بود به این بهانه که خدا می‌خواهد از انسان انتقام بگیرد و او را تخریب کند. بعد انسان بیدار شد و حرکت و مقابله کرد تا دیگران را از اسارت این اندیشۀ منحط آزاد کند. شیطان دوباره آمد و بر موج سوار شد و این بار انسان را مقابل خدا قرار داد، درحالی‌که تقابلی وجود ندارد. انسان ادامۀ خدا و تجلی اوست. بزرگ‌ترین پشتیبان انسان خدای متعال است. مهربان‌ترین مهربانان به انسان خدای متعال است. خداست که هدایت می‌کند و یاری و توان می‌دهد. خداست که می‌خواهد تک‌تک انسان‌ها سعادتمند شوند. خداست که از رنج و فقر و ظلم به انسان‌ها ناراحت است. مهم این است که همۀ انسان‌ها به کمال برسند و عزیز باشند. تقابلی نیست، یگانگی و وحدت و همراهی و استمرار است. اینجا تجلی‌گری خداست. اما شیطان کاری کرده که انگار خدا دشمن ماست و می‌خواهد شیرۀ ما را بکشد و ما را مجازات و تأدیب کند، درحالی‌که برعکس، خدا می‌خواهد به ما عزت بدهد، بزرگمان کند و لطفش را منتشر کند. خدا تک‌تک مخلوقاتش را دوست دارد، اما شیطان اغواگری می‌کند و موضوع کاذبی را پیش می‌اندازد و این رابطه را به‌گونه‌ای دیگر تعریف می‌کند.

دوگانه‌های کاذب ساخته شیطان

شیطان تقابل‌های زیاد و دوگانه‌های کاذبی مثل علم و دین یا دین و عقل درست کرده‌است. دینی که علمی نباشد به هیچ دردی نمی‌خورد. علمی هم که دینی نباشد به درد نمی‌خورد. علم عین دین است[5]. علم فیزیک، شیمی، ریاضیات، همۀ این‌ها، با دین همسو هستند و از ناحیۀ خدا، برای پیشرفت انسان‌، دفاع از او و کرامت و عدالت انسان هستند. دوگانۀ دین و عقل می‌گوید دینی که عقلانی باشد به درد نمی‌خورد و اصلاً دین نیست. دوگانۀ آزادی و فساد می‌گوید انسان‌ها اگر آزاد باشند، فساد می‌کنند. همۀ این دوگانه‌ها ساخت شیطان‌اند، برای به جان هم انداختن انسان‌ها و تحقیر آن‌ها و جلوگیری از شکوفایی انسان‌ها.

هدایت و لطف الهی

فراهم شدن زمینه‌های هدایت، مثل هدایت اجتماعی، به‌طور دائم

درمقابل، خدای متعال دائماً امید و هدایت تزریق می‌کند. بسیاری از هدایت‌ها توسط جامعه و مردم انجام می‌شوند. یک نفر جمله‌ای می‌گوید که این جمله در ذهن انسان دیگری جرقه‌ای می‌زند و می‌فهمد دارد اشتباه می‌کند. در نتیجه راه درست را پیدا می‌کند. به همین ترتیب، جماعت‌ها شکل می‌گیرند، مردم باهم حرف می‌زنند، عمل می‌کنند و هدایت می‌کنند. اما از شیطان نباید غافل شد.

چگونه خدا از طریق اقدامات شیطان، انسان را رشد می‌دهد؟

اما در یک نگاه کلی، تمام این اقدامات شیطان در طول تاریخ در خدمت فرایند ظهور بوده‌است. بیست سال پیش، در منطقۀ ما جنگ راه انداختند، برای آن‌که مسلط شوند. اما موجب بیداری و آگاهی انسان‌ها و ارتقای سطح معرفت انسانی شد. خدا می‌خواهد انسان رشد کند، اما شیطان مدام بین اقوام و قبیله‌ها جنگ راه می‌اندازد و درگیری درست می‌کند. انسان‌ها از دل آن جنگ‌ها به این نتیجه می‌رسند که نباید به‌خاطر مسائل قبیله‌ای باهم بجنگند. شیطان به نام دین جنگ درست می‌کند. در طول تاریخ، جنگ‌های بسیاری به نام دین انجام شده‌اند، درحالی‌که دین آمده‌است تا وحدت ایجاد کند. دین حقیقی آمده‌است تا جنگ و کینه و دشمنی نباشد و وحدت و برادری و محبت در میان باشد. به نام دین، جنگ درست شده و این کار شیطان است. اما از خلال این جنگ‌ها، انسان‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که دین نباید موجب دعوا و جنگ و اختلاف باشد و جغرافیا نباید اختلاف ایجاد کند. بدین ترتیب، انسان‌ها رشد کرده‌اند.

خلاصه: توجه مستمر به حضور شیطان

از یاد شیطان و دشمنی او نباید غافل باشیم، چون دشمن آشکار انسان‌هاست. بله، شیطان قیافۀ انسانی به خودش می‌گیرد و برای فریب، به خودش عطر هم می‌زند و در ظاهر آراسته و تمیز است و حرف‌های زیبا می‌زند. می‌بینیم که برخی از تمام جریان‌های تروریستی در عالم حمایت می‌کنند، درعین‌حال شعار ضدتروریسم هم می‌دهند؛ از تمام دیکتاتوری‌ها حمایت می‌کنند، شعار ضددیکتاتوری هم می‌دهند؛ حقیقت انسان را نابود کرده‌اند، اما شعار دفاع از انسان‌ سرمی‌دهند. آن‌ها شیطان‌اند.

 

[1]) سورۀ بقره: آیۀ 34

[2]) سورۀ اعراف:آیۀ 12

[3] سورۀ یس: آیۀ 60

[4] یک بار از پشت عینک شیطان به عنوان موجودی صاحب تدبیر و اختیار به ماموریتی که خودش برای خودش تعریف کرده است نگاه کنید اغواء و گمراه کردن همه فرزندان آدم ع. تا وقتی جمعیت انسان­ها کم بود فریب تک­تک انسان­ها و یا فریب دادن بخشی از انسان از طریق بخشی دیگر از انسان­ها به لحاظ مدیریتی بهینه بود اما وقتی جمعیت به حد و مقیاس 7-8 میلیارد نفر می­رسد، این مدل کار به لحاظ مدیریتی غلط است. لاجرم با ایجاد ساختارهای مختلف مسیر حیات عمومی انسان­ها را به سوی گمراهی کج می­کند. حال تفکرسنتی دینی که عادت کرده است شیطان و نقش او را تنها در سطح مقیاس­های فردی بازبشناسد، از وجود و نقش شیطان در ساختارهای اجتماعی غفلت می­کند و همین غفلت، زمینۀ بازی­های مختلف نخبگانی در طرح شیطان را فراهم می­کند.

[5] مراد از عینیت علم و دین قطعا یکی بودن ساختار، روش، نهاد اجتماعی و... علم و دین نیست. بلکه مراد آن است که هر دو ناظر به واقعیات عالم پدید آمده­اند و هر دو در نهایت به خداوند متعال منتهی می­شوند کما این که از او نشأت گرفته اند. و در مقام واقع نمایی نیز هر دو متعهد به حقیقت و بیان آن هستند. بنابراین به نحو مبنایی تفاوتی میان علم و دین در بیان واقعیت­ها نیست. بلکه عمده تفاوت­های مرسوم ریشه در تاریخی، بشری و رو به تکامل بودن علم و فهم ما از دین برمی­گردد نه جوهره و ذات علم و دین.

منبع : کتاب نظریه مدیریت ایرانی

 

{{ message_need_to_login }}
{{language.message_not_empty}}
{{count_of_comments}} 
{{massage_and_class_chat.message}}
{{massage_and_class_tariff.message}}