مدیریت ایرانی ساختار بودجه
|
ساختار بودجه کشور
متن درس گفتاربودجهامروزه در مدیریّت کشورها بودجه، نقش بسیار مهمّی را ایفا میکند. بودجه در واقع تصویری از برنامه ی یک ساله است. معمولاً چشمانداز ۵۰ ساله- ۱۰۰ ساله تعریف میکنند. بعضاً برنامه های ۵ ساله و ۱۰ ساله میبینند که البته در دنیا منسوخ شده است، منتها در ایران هنوز داریم. اما وقتی چشمانداز تعریف شد، هرسال یک برنامه ای در راستای چشمانداز داده میشود. در پایان سال ارزیابی میشود، اگر لازم شد برای سال بعد اصلاحاتی در آن اتفاق میافتد. بودجه باید بسیار شفاف و عملیاتی و مختصر باشد. برنامه بودجه باید ذیل قوانین ثابتی باشدامروز متأسفانه به واسطه ی ساختار حکومتی و دولتیِ ما که بر اساس توسعه ی اختیارات و دایره دخالت در زندگی مردم برنامه ریزی شده و تهیه میشود، ما یک ساختمان و ساختار بسیار پیچیده ی عریض و طویل داریم که به اندازه ی چندین دفترچه، هرسال در بودجه صدها حکم، دستور و تصمیم جدید وارد میشود. کشور باید بر اساس قوانین ثابت اداره شود. این که قوانین ثابت هرسال در قانون بودجه بارها و بارها دستخوش تغییر میشود و بعد خود این قانون بودجه هم در طول سال چندبار هم اصلاحیّه میخورد؛ معنایش این است که ما نمیتوانیم به افقهای درازمدت نگاه کنیم. حتی در سطح یکساله هم نمیتوانیم برنامه ریزی کنیم. من از اولین قانون مشروطه تا به امروز را مطالعه کردهام، اولین قانون بودجه ی ما دو صفحه است! دولت این چند رقم پول را از اینجاها به دست می آورد و اینجاها هزینه میکند. دیگر قانون نویسی جدیدی در آن اتفاق نمی افتد. وضع کنونی قانون بودجه؛ مانع اصلاحات اقتصادی و مدیریّتیاما [اکنون] هرسال در قانون بودجه یک قانوننویسی مفصّل اتفاق میافتد. تمام قوانین ثابت، همه به اقتضای گرایش نمایندگان یا گرایشات دولت، تغییر میکند. بههمینخاطر شما هیچ طرح اساسی و کلان و ملّی را از قالب بودجه نمی توانید پیاده کنید. نمیگوید نمی توانید سدّ بسازید یا راه بسازید یا فرودگاه؛ اینکارها را میشود کرد؛ اما نمی توانید در ایران اصلاحات اقتصادی و اصلاحات مدیریّتی درست کنید. چون اصلاحات اقتصادی و اصلاحات مدیریّتی، بر پایه ی قوانین ثابت شکل میگیرد. بودجه کنونی سرگردانی را ایجاد میکند و دور از هدف های اصلی استما نمیتوانیم از قِبَل این بودجه، ارزیابی روشنی از عملکردها داشته باشیم. چون آنقدر گسترده است که خیلی ها نمیتوانند بخوانند؛ خیلی ها متوجّه نمیشوند؛ این نوع برنامه ریزیِ بودجه، فقط چندتا وزارتخانه برای حسابداری میخواهد، که اینجا باید پول و منابع در بیاوری و اینجا باید خرج کنی. اینقدر درصدش را باید اینجا بدهی، اینقدر درصدش را باید اینجا خرج کنی. اینقدر پیچیده است که در دل تمام سازمان ها و وزارتخانه ها یک بخش وسیعی برای تطبیق دادن اینها با واقعیت است. بعد هم یک سازمان عریض و طویلی به عنوان حسابرسی دولتی یا دیوان محاسباتی باید بیاید ببیند که درست عمل شده یا نه. بدون توجّه به اینکه کل اینها باید هدف را دنبال کند، مشکلی را حل کند، اصلاحی در ساختار به وجود بیاورد. یک پیشرفت اساسی را در کشور رقم بزند، و یک طرح کلان ملّی را جلو ببرد. وضع کنونی بودجه مانع چابکی مدیریت کشور میشودساختار بودجه بهگونهای نوشته میشود که تقریباً دولت، خلع ید است. اصلاً جایی برای مدیریّت کردن، بالا بردن بهرهوری، کاهش هزینهها باقی نمیماند. برای اینکه تا یکریال آخرش معلوم است به چه کسی باید داده شود. ریز نوشتهاند که اینقدر اینجا بده، اینقدر آنجا بده، اینقدر آن جای دیگر بده، اصلاً ساختار تصمیمگیری ما در قانون بودجه، همان ساختار با آن عیب و ایرادی که داشت، ضربدر پنج میشود. برایتان مثال بزنم. ما یک وزیر نیرو داریم مسئول آب و برق و سدّ و شبکههای برق و توزیع انرژی در کشور است. اما دهها سازمان و شرکت زیرمجموعه درست شده است که بودجه را مستقیم خودشان میگیرند و وزیر فقط باید خواهش و تمنّا بکند. حداکثر با عزل و نصب باید مدیریتش را بکند، نمیتواند از ابزار منابع برای پیشبرد سیاستها استفاده کند. آموزشعالی همین است، بهداشت همین است، تمام وزارتخانههایی که منابع میگیرند همینطور است، غلط است. بودجه باید عملیاتی باشد، آقای وزیر نیرو ما این پول را به تو می دهیم، باید این پنج تا کار انجام شود و تمام. توزیعش هم در کشور با این رابطه عادلانه باشد. برو انجام بده می آیم ارزیابیات میکنم. اما اینقدر توسعه پیدا کرده و آن نگاه بخشی و محلّی هم وارد شده، هزینه ها به شدّت بالا میرود. اصلاً هیچ فعّالیّتی در قانون بودجه ی ما قابلیت ارزیابی ندارد. مثلاً یک پروژهای که دوساله باید انجام شود، دوازده ساله انجام میشود. ارزش ریالی که روز اول به او دادیم، با ارزش ریال روز آخر، اصلاً قابل مقایسه نیست. اگر بخواهیم به روز کنیم، با این شیوه ی بودجه ریزی، هزینه ی پروژه های تمام شده ی ما حداقل دو برابر است. بودجه چند صفحه بیشتر نباید باشد. آن هم بسیار شفاف و به گونه ای تدوین شود که عموم مردم آن را بفهمند. هیچ حکمی که قوانین ثابت را تغییر میدهد در بودجه نباید باشد. اصلاح ساختار بودجه فرع بر اصلاح ساختار ادارهبرخی میگویند «اصلاح ساختار بودجه» باید بشود، در حالی که اصلاح ساختار بودجه اول به اصلاح ساختار اداره کشور برمیگردد. وقتی کشور را بخشی و محلّی اداره کنیم، چند پارچه اداره کنیم، در این صورت نمیشود بودجه ی یکپارچه ی هدفمند را تنظیم کرد. نشدنی است. آن را باید درست کنیم، آن کاهش دایره اختیارات را انجام بدهیم. دولت کوچک و سیاست گذار و ناظر، مسئول امنیّت و مسئول قضاوت و نویسنده و تهیه کننده استانداردها بشود، بقیه امور به مردم واگذار شود، بودجه چه قدر میشود؟ بودجه محدود میشود. کسر بودجه و استقراض از بانک مرکزیامروزه خود این بودجه از عوامل اصلی مشکلات اقتصادی است. چرا؟ چون وقتی همه ی کارها را دولت میخواهد انجام بدهد رقم ها بالا میرود و هرسال دولت رقم ها را بالا میبرد؟ لایحه بودجه را به مجلس میدهد، مجلس هم به آن اضافه میکند. تا آنجایی که من یادم هست، غیر از یکسال، همه ی سالها بودجه، غیر واقعی نوشته میشود. یعنی درآمدهای غیرواقعی تعریف میشود، در ازای آن، هزینه های واقعی تعریف میشود. این به کسر بودجه تبدیل میشود. کسر بودجه یعنی استقراض از بانک مرکزی و استقراض از بانک مرکزی امروز، یعنی ضربدر هشت برابر تخریب اقتصاد. وقتی میگوییم دولت یک واحد استقراض میکند، ضربدر هشت، تأثیر منفی دارد که عمدهاش خودش را در تورم نشان میدهد. تورّم اصلاً امکان برنامه ریزی را میگیرد و همه ی اعداد و پدیده های اقتصادی را غیر واقعی میکند. وقتی غیر واقعی شد، برنامه ریزی ها درست انجام نمیشود. شما نمیتوانی یک جهت گیری مثبتی را برای کشور طراحی کنی و جلو ببری. موانع مجلس برسر راه بودجهمن معتقد هستم که مجلس نباید در بودجه دخالت بکند. دولت تلاش میکند و یک بودجهای را تنظیم میکند، مجلس دل و روده اش را به هم میریزد و از اول بودجه تنظیم میکند. این، هم دایره ی مسئولیت ها را مخدوش میکند و هم اینکه چنین بودجه ای با آن نگاهی که در مجلس است، اصلاً نمیتواند کشور را جلو ببرد. مجلس فقط باید بله و نه بگوید. باید بگوید به سقف بودجه من ایراد دارم، با قانون برنامه انطباق ندارد، درآمد با هزینه نمی خواند، و ... ایرادهای اینجوری را با دولت تفاهم کند و اگر اشکالی را مجلس میبیند، دولت خودش ببرد با حفظ انسجام و جهت گیری های بودجه، اصلاحات را انجام دهد. اما دولت بودجه میدهد و مجلس هم دستکاری اش میکند، مسئولیتی هم به عهده نمیگیرد، هیچ چیزی جلو نمی رود و همه هم راضی اند! اصلاح ساختار بودجهساختار بودجه باید اصلاح شود، چگونه؟ همراه با ساختار اداره کشور. از نگاه محلّی و بخشی بیرون بیایند، نگاه ملّی و کلان داشته باشند و قاطعانه ممنوع کنیم که در قالب قانون بودجه، احکام جدیدی تعریف بشود. اکنون تقریباً دولت در اجرای بودجه حذف است، یعنی یک معاونت برنامه ریزی کافی است و می نشیند بودجه را تقسیم میکند. تازه به گونه ای نوشته میشود که بخش های مختلف معاونت برنامه ریزی در ارتباط با وزرا و نمایندگان و دیگران میتوانند اولویت ها را جابه جا کنند. وقتی اولویّت ها جابه جا شد، اهداف بودجه محقق نمیشود، اهداف چشم انداز محقق نمیشود، به همین خاطر همه ناراحت هستند. برنامههای محقق نشده در ۷۰ سال اخیربعد از انقلاب، شش هفتتا برنامه نوشته شده، پنج شش تا برنامه هم قبل از انقلاب نوشته شده، همه ناراحت هستند و میگویند برنامه محقّق نشده است، چرا نشده؟ برای اینکه آن نگاه بخشی و محلّی را بردیم و مجلس هم اضافه کرده، منابع کاذب گذاشته، تعهدات واقعی اضافه کرده، خب هیچوقت عمل نمیشود. ما صد تومان پول داریم، سی صدتومان تعهّدات ایجاد میکنیم، خب تعهّدات هیچوقت محقق نمیشود، همیشه عقب هستیم. باید اصلاح بکنیم و اساس، اصلاح ساختار تصمیمگیری و ادارهی کشور است و بعد هم قاطعانه نگاه بخشی و محلّی را از بودجه باید کنار بگذاریم. بودجه باید شفاف، مختصر، و بسیار عملیاتی باشد.
|
منبع:کتاب نظریه مدیریت ایرانی
|