زمین و مسکن (بخش دوم) بحث قبلی ما در مورد نحوه استفاده از زمین و اشکالاتی که در مورد احتکار زمین و محدود کردن دسترسی مردم به زمین ایجاد شده بود. یکی دو تا نکته را عرض می کنم بعد پیشنهاداتی برای نحوه استفاده بهتر از زمین می دهم که اشکالات قبلی را بتواند برطرف کند.
توجیهات اولیه طرح محدوده شهری
این محدودیتهای شهری که برای محل های مسکونی گذاشته شده، یکی از توجیهات اولیهاش ایجاد امنیت بوده است. از گذشتههای دور مردم برای سکونت به قلعهها آمدند چون مهاجمین و راهزنها بودند، مردم میآمدند توی قلعه دورش را میبستند تا امنیت ایجاد کنند. بعدها که تجهیزات و امکانات نظامی آمد اصلاً مفهوم امنیت عوض شد به خصوص الان.
مفهوم امنیت در عصر ما تغییر کرده است
الان مفهوم امنیت در عدالت، در برخورداری، در مشارکت عمومی، در کار نرمافزاری و نه در کار سختافزاری است، باید شیوهها را هم عوض کرد. قبلاً میگفتند امنیت و هزینه مدیریت شهری و جلوگیری از کاربری اراضی پیرامونی که همه اینها بهخصوص در امنیت بههمخورده است. به اسم و عنوان امنیت،شهرها محدود شده است اما نه تنها امنیت به آن معنا که آزادی عمل مردم را تأمین کند و فرصت برای تعیین سرنوشت و مشارکت دراداره کشور فراهم کند تأمین نشدهاست بلکه بیشتر به عامل کنترل مردم و محدود کردن تبدیل شده است، هزینه ها هم بالا رفته است.
پیشنهاد عملی حل معضلات ناشی از طرح محدوده شهری
خب حالا پیشنهاد ما برای این چیست و چه طور می شود این را درست کرد؟ ما سرزمین وسیعی هستیم گفتم ۱۸۷ میلیون هکتار وسعت ایران است یک میلیونش برای مسکن و سکونت استفاده میشود.
تلقی انسانی از سکونت و مسکن؛ مسکن محل آرامش انسان است، نه خوابگاه رباتهای نظام سرمایهداری
اولاً سکونت چی هست؟ یک موقع ما نگاه مان نگاه سرمایهداری و سرمایهداران است، که بر اساس آن سکونتگاه یعنی خوابگاه. چون همه آدمها کارگر اقتصادی برای سرمایهداران باید باشند، صبح تا شب بروند کار بکنند، شب بیایند بخوابند و دوباره صبح سرکار بیایند. محل اصلی زندگیشان کارخانه یا محل تولید خدمات است. ما نگاهمان این نیست، مسکن محل آرامش انسان است، محل تجدید قواست، محل پرورش انسانها و محل فرهنگ است، شهر محل تعامل انسانی است، محل فرهنگسازی است، محل رشد و تکامل انسانها از مسیر رشد و تکامل بین انسانهاست، انسانها ربات نیستند که به آنها انرژی به مقداری که میخواهند بدهیم بعد یکچیزی برای ما تولید بکنند. انسان هستند، باید زمان کافی برای پرداختن به خودشان داشته باشند، فرصت داشته باشند به خودشان بیندیشند، به رشد و کمال خودشان، به هویت خودشان، به انسانیت خودشان، به لذت بردن از زنده بودن و حیات خودشان، لذت بردن از انسانیت خودشان، باید فرصت داشته باشند بیندیشند. بخش مهمی از لذت در کجا اتفاق میافتد؟ در خانواده، محل زیست خانواده کجاست؟ در مسکن. یک ارتباط پیوستهای بین اینها برقرار است، این مدلی که آمدیم و محدود کردیم اصلاً اکثر خانهها خوابگاه شده است.
استمرار نسل و خانواده با تلقی غلط مدیران شهری به خطر افتاده است
اصلاً استمرار نسلبه خاطر اینکه فضای کافی وجود ندارد دچار مشکل شده است، بچهها سرخورده شدهاند، جا نیست بچه بدود میخواهد بدود یا همسایه بالایی تذکر میدهد یا همسایه پایینی. تازه توی این محدودیت و ۷۰ متر آپارتمان بچه چطوری میتواند تحرک داشته باشد، بچهای که تا بیستسالگی باید تحرک جسمیاش خیلی بالا باشد. میگویند برو باشگاه، کدام باشگاه؟ کی و چقدر سرمایهگذاری کرده؟ هزینهاش چقدر است؟ صدها مسئله پشتش درست میشود، یعنی یک کار میخواهیم بکنیم و یک خدماتی بدهیم چون مسیر و فهم از انسان دچار اشکال است، صد تا مشکل جدید درست میشود، اصلاً پایه همه اینها این است که نگاه مان را به انسان عوض کنیم، انسان ربات نیست نیاز به تعامل دارد، نیاز به تکمیل و تکامل متقابل دارد و این در کجا اتفاق میافتد در محیط اجتماعی، در محیط زندگی، داخل مسکن، داخل شهر، داخل مدرسه، داخل مزرعه، اینها را باید باهم ببینیم.
توسعه زمینهای تحت سکونت در ایران علاج مشکلات مسکن
ایران ۱۸۷ میلیون هکتار زمین دارد، الان یک میلیونش برای شهرها و روستاهاست، خب این را ده میلیون بکنیم، اشکالی دارد؟ ما طرح مسکن مهر را بهعنوان مسکن پیاده کردیم، وقتی ما آمدیم از نیازهای خانوار ۵-۴ میلیون مسکن عقبافتاده بودیم، سالی ۸۰۰-۷۰۰ هزار ازدواج جدید و تشکیل خانواده است، از آن طرف بافت های فرسوده داریم که باید اصلاح بشود، از آن طرف توسعه زندگی داریم، در ۶۰ متر زندگی می کرده حالا می خواهد در ۸۰ متر، ۱۰۰ متر زندگی کند، بلاخره رفاه باید بالا برود نمی شود که رفاه متوقف بشود، از آن ور فرهنگ سکونت دارد عوض می شود، در گذشته در یک خانه ممکن بود سه خانواده زندگی کنند، اما در یک دوره ای ۱.۲ خانواده برای یک واحد مسکونی شد، الان ۱.۰۵ خانواده برای یک واحد مسکونی شده است، این ممکن است در آینده ۰.۵ خانواده در هر واحد مسکونی بشود، یعنی یک خانواده به طور متوسط دو تا مسکن داشته باشد، یکی توی منطقه کوهستانی داشته باشد و یکی توی دشت داشته باشد، یکی شمال داشته باشد یکی جنوب داشته باشد، رفاه این است دیگر. مردم میخواهند پیشرفت کنند پس همیشه نیاز به مسکن هست.
مسکن مهر، طرحی تسکینی بود نه طرح اصلی مسکن
ما آن موقع ۴ میلیون نیاز به مسکن عقبافتاده داشتیم طرح مسکن مهر بهعنوان مُسکّن آمد، که این فشار انباشته را تخلیه بکند که نسبتاً هم موفق بود. البته متأسفانه بخشیاش ماند و متأسفانه به علت نگاه سیاسی عمداً به آن ترمز خوردو الا یک سال و نیم بعد از دولت ما مسکن مهر تمام بود و میتوانست با آن سازماندهی که اتفاق افتاده بود سالی ۱ میلیون مسکن ارزان تولید کند، البته این طرح طرح اصلی و نهایی ما نبود.
طرح اصلی ما در مسکن، «باغ شهر» بود
طرح نهایی باغ شهر بود. انسان چرا باید در آپارتمان زندگی کند؟ چرا نباید حیات و منظر داشته باشد؟ اینها را ما بیاهمیت تلقی میکنیم چون انسان را ربات فرض میکنیم، خیلی فرق است بین خانوادهای که توی حیاتش باغچه و حوض دارد، آنجا میتواند خروس و مرغ و گوسفند داشته باشد، خیلی فرق میکند با کسی که در محدوده بسته زندگی میکند، وقتی محدوده بسته شد دیگر رشد جمعیت معنا ندارد، هزینهاش خیلی بالا میرود، برای اینکه الان در تهران آپارتمان بهطور متوسط متری ۲۸-۳۰ میلیون تومان است، بخواهد یک دو اتاقه بدهد که یک سه اتاقه بگیرد که یک بچه اضافه بکند چقدر باید پول بدهد، چند سال باید کار و خدمات و عمرش را بفروشد، امکانش وجود ندارد. در حالی که ما میتوانیم طراحی کنیم از این زمین وسیع (استفاده کنیم). ما محاسبه کردیم در ایران ۲۸ میلیون خانواده داریم که ۴ میلیون خانواده از آنها مسکن دوم هم دارند، به بیست میلیون خانواده اگر ۱۰۰۰ متر زمین بدهیم ۲ میلیون هکتار میشود. ما برای ۵۰ نسل آینده با ده میلیون هکتار باغ شهر درست کنیم، یعنی همه توی باغ زندگی کنند. ویلا داشته باشند، باغ داشته باشند، میوهای، فضای سبزی، طبیعتی را استشمام کنند، یک سری انسانهای خشک عبوس در هم رفته توی این وضعیت شهرسازی دارند تربیت میشوند بدون اینکه خودشان بخواهند، عصبی، آلودگی هوا، جمعیت در کشور پخش شود چه اشکالی دارد؟ آلودگی هوا و ترافیک از بین میرود و مردم میتوانند به تولید کمک بکنند. ما یک دفعه حساب کردیم اگر به هر خانوار هزار متر بدهیم غذای خودشان را میتوانند در بیاورند. غیر از گوشت، گوشت قرمز. یک کم (تلاش) کنند آن را هم میتوانند در بیاورند. بعد چقدر شغل درست میشود، باغبانی، هرس کردن، کود دادن، آبیاری کردن، هر کس میتواند چهار تا مرغ ته باغش بیندازد، چقدر زندگی لطیف میشود، چقدر زیبا میشود، باغ است، ویلا هم هست، زندگی میکند. با یک سوم، یک چهارم و بعضی جاها یک پنجم آن پولی که توی شهر میدهد و میخواهد آپارتمان صد متری بخرد میتواند یک ویلای هزار متری داشته باشد، یعنی هزار متر باغش باشد با یک ویلای بزرگ، با همان پول. طراحی کنیم، این همه مشاورین به درد بخور داریم.
مسئله آب در باغ شهرها راه حل دارد
تا این را میگویی میگویند آقا آبش از کجا میآید، بله ما کم بارش هستیم ولی آب هست که، چهارصد میلیارد متر مکعب بارش داریم، فقط صد تا را استفاده میکنیم، آن هم با راندمان ۲۵-۲۰ درصد. الان دانش آمده ما میتوانیم راندمان را بالا ببریم. میتوانیم به سرعت راندمان را بالا ببریم و واقعاً توسعه بدهیم. آب هست، مدیریتش کنیم، اما زود خیال خودشان را راحت میکنند، می گویند آب نیست، یا میگویند هزینه مدیریت شهری بالا میرود، پاسخ دادیم که نه الان بالا رفته، این را کنار آمدند. میگفتند زمینهای اطراف تغییر کاربری داده میشود، گفتیم الان که تغییر کاربری داده شده که، وقتی شما زمین کافی برای سکونت انسانی مردمداری (باید در اختیارشان بگذارید).
طرح باغ شهر نمونهای از مدیریت انسانی در عرصه مسکن است
ببینید ما دنبال مدیریت انسانی مردم هستیم نگاه مان باید نگاه انسانی باشد، یکجا زندگی کند، بچه بتواند بدود، بتواند دوچرخهسواری بکند، که مادرش نگران نباشد ماشین به او بزند، توی جوی بیفتد، زمین که هست و خدا هم برای مردم گذاشته، ما باید در اختیار مردم بگذاریم، یک عده مخالف هستند و من علتش را که خودم میفهمم در قسمتهای بعدی میگویم. بگذارید مردم زمین بسازند، با هزینه کمتر و رفاه بیشتر، زندگی متعالیتر، ارتباطات اجتماعی بهتر، به طور طبیعی هم رشد جمعیت ایجاد خواهد شد، الان همه شرایط را برای مردم بستیم، الان اصلاً کسی سراغ بچهدار شدن نمیرود، اینقدر محدودیت هست، بچه کجا بازی کند؟ باید ویلای ۲۰۰-۱۵۰ متری داشته باشد بچه برای خودش اتاق داشته باشد، آن یکی اتاق کار داشته باشد، با کمتر از آن پولی کهمیدهیم یک آپارتمان میگیریم، آن وقت تازه اجازه میدهیم خلاقیتها به کار بیفتد یک آپارتمان خلاقیت چه معنی دارد؟ راه خلاقیت را بستیم دیگر آنجا راه خلاقیت تمام است، توی آپارتمان هیچ تغییری شما نمیتوانی بدهی، اما اگر زمین داشته باشی میتوانی توی تولید انرژی، توی فضای سبز، تولید محصولات همهچیز میتوانی خلاقیت داشته باشی، توی رنگآمیزیاش، نمایش، معماریاش میتواند پیشرفت کند، اما در معماری آپارتمان نمیتوانی دست بزنی چون ثابت است. اما اگر زمین در اختیار خودت بگذاری میگویی من اینجوری میخواهم، ماشین باشد اینجوری، تازه خلاقیت معمارها هم میآید میتوانیم بگوییم معماری ایرانی اسلامی، هنر ایرانی اسلامی، باید یکجا باشد دستش باز باشد بتواند طراحی کند، وقتی محیط بسته است که نمیتواند طراحی کند که، آب هست، زمین هست، مصالح هست، منابع هم هست، ما اینقدر نیروی انسانی داریم که میتواند توی ساخت و ساز مشارکت بکند، فنّاوریهای جدید آمده و مهندسین ما بلد هستند، فعالین بخش مسکن ما بلد هستند، فعالین بخش ساختمان بلد هستند.
بهانه کمبود منابع برای طرح باغ شهر، بهانه درستی نیست
میگویند آقا منابع نیست، چرا منابع نیست؟ در کشوری که الان نقدینگیاش از سه هزار و دویست هزار میلیارد تومان در ۲۲ اسفند ماه ۱۳۹۹ بالاتر زده منابع نیست؟ چرا نیست؟ چقدر الان بانکها به بانک مرکزی بدهکار هستند؟ یعنی رفتند از پول بانک مرکزی برداشتند و در واقع خلق پول کردند، پایه پولی را اضافه کردند، نزدیک دویست هزار میلیارد تومان. کل مسکن مهر ۳۹ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی گرفت، آن هم نگرفته که ببرد هر جا دلش خواست هزینه کند که معلوم نشود، بشود رانت، بشود دست یک عده خاص، نه برده در تولید مسکن، ۴،۳۰۰،۰۰۰تا ۴،۴۰۰،۰۰۰ تا مسکن درست کرده بعد هم وام داده که برگردد، همین الان بیش از ۱۰۰،۰۰۰ میلیارد تومان دولت به بانک مرکزی بدهکار است. یعنی گرفته و خرج کرده است، یعنی هزینه کرده تمام شده و رفته. من با اصل خلق پول مخالف هستم، ولی یکی از بهترین خلق پولها آن بود، ۳۹ هزار میلیارد تومان رفته الان تقریباً اکثرش هم برگشته توی بانک مسکن. البته اینها به بانک مرکزی برنگرداندند متأسفانه و نگه داشتند و سودش را میبرند، اشکالی هم ندارد برگردد به بانک مسکن ولی دوباره به مردم بدهد، ارزان به مردم بدهد، سود بالا نگیرد و بگذارد قیمت مسکن پایین بیاید و مردم صاحبخانه بشوند، ما خرج زمین را برداریم، مردم با یکسوم پولی که به آپارتمان صد متری میدهند میتوانند ویلای بزرگ داشته باشند.
جزییاتی از مزایا و ترجیحات طرح باغ شهر
من نمیدانم این چه تفکری است، ما این کار را شروع کردیم در کل کشور، مکانیابی شد، مشاورهای بسیار برجستهای در کشور داریم، واقعاً مشاورین معماری و شهرسازی خیلی خوبی توی ایران داریم، همه اینها را بکار بگیریم شهر به شهر، استان به استان طراحی کنیم و با قیمت خیلی کم به دست مردم بدهیم، نمیگویم مجانی بدهیم، چون آن زمین هم مال همه است، ولی یک زمین هزار متری رقمی نمیشود، که شما آن را بدهی صد میلیون تومان، الان سی میلیارد تومان است، صد میلیون بده بعد قسطی ازشان بگیر. شرط بگذار دو سه ساله آبادش کنند، کل اقتصاد هم راه میافتد و حرکت میکند. اما توی این مدل تمام پول توی برجسازی و ساختمانسازی میآید و اصلاً چقدر مگر تولید میشود. آن طوری شما میتوانی تولید مسکن را دو برابر، سه برابر کنی، مردم در جاهای مختلف خانه داشته باشند، چه اشکالی دارد. باید شهرسازیهای جدید درست کنی، توی شهر تهران میخواهی چه کار کنی، یک بزرگراه میخواهی بسازی کل ساختمانها را باید از بین ببری، بافت ها را باید از بین ببری، اصلاً محله دیگر معنا ندارد، ارتباطات شهری معنا ندارد، هویت شهری از بین رفته است، آن جور هویت شهری پیدا میشود، همسایگی پیدا میشود، هویت محلهای پیدا میشود، هویت شهری پیدا میشود، تازه فرهنگ مفهوم پیدا میکند، این نوع شهرسازی یعنی بیهویتی و بیفرهنگی، هویت و فرهنگ برای موقعی است که شما بتوانی خودت را تعریف کنی، آزادی عمل داشته باشی، خلاقیت داشته باشی، چشمانداز داشته باشی. الان چشماندازی وجود ندارد، منظر وجود ندارد، میتوانیم تغییر بدهیم و میتوانیم ایجاد کنیم، منابع هم داریم هم پول هست، هم منابع انسانی هست، هم زمین است، هم تقاضایش هست. الان آخرین آمار را دیدم کسی با حقوق کارگری بخواهد آپارتمان بگیرد باید ۱۰۸ سال صبر کند، چرا اینطوری باید باشد؟ این ثروت مال کیست؟ مال همین مردم است، این بدترین نوع مدیریت جامعه است که ما داریم اعمال میکنیم، باید از این زمین استفاده کنیم و در اختیار مردم بگذاریم، یک مدیریت انسانی اعمال کنیم، مدیریت انقلابی اعمال کنیم، مدیریت مردمی اعمال کنیم. منابع است، هم آب است، ما الان از اینطرف آب میکشیم میبریم آنطرف کشور. جنوب و شمال مان آب است، مدیریت یعنی همین دیگر.
مدیریت کشور نباید بر پایه انفعال و ناتوانی باشد
قرار باشد مدیریت کشور هم برود مثل یک آدم معمولی که نمیتواند نان خودش را در بیاورد نسبت به کشور فکر کند که کشور درست نمیشود. باید کلان نگری داشته باشد، جامعنگری داشته باشد، از دانش روز برخوردار باشد، این مدل شهرسازی در دنیا ورافتاده است.
آزادسازی زمینها برای فعالیتهای تولیدی؛ احیای خلاقیتهای انسانی
یک بخش دیگر را هم اجازه بدهید عرض کنم، خب استفاده از زمین فقط برای مسکن و سکونت گاههانیست، این را توضیح دادم، برای سایر فعالیتها چی؟ فعالیتهای صنعتی و کشاورزی، باغداری، چه اشکالی دارد ما یک طرحی بگذاریم و سریع استعدادیابی کنیم و طرح برای کل زمینهای کشور بگذاریم، بگوییم آقا هر کسی میخواهد باغ داری کند، بیاید توی این محدودهها برود، توی تمام شهرهای کشور جا برای باغ داری میگذاریم چون زمینش هست، توی تمام روستاها جا برای باغداری میگذاریم چون زمینش هست، میگوییم چه باغی میخواهی؟ باغ انار میخواهی این نقاط کشور، گلابی میخواهی اینجا، هلو، پسته، چی، چی اینجا استعداد است، هزار تا گزینه جلوی هر نفر، صد تا گزینه جلوی هر نفر میگذاریم، میگوییم بسته به محل سکونتت چگونه میخواهی کار را انتخاب کن، برو ظرف دو سه سال چهارسال بسته به کاری که میخواهی بکنی باید آبادش کنی، طرح صنعتی داری؟ بسمالله، توی سرامیک دو هزار نقطه میگوییم اینها جاهای مناسبی برای سرامیک است، میخواهی فولاد تولید کنی، میخواهی لوازم خانگی تولید کنی، میخواهی شیشه تولید کنی، میخواهی خودرو تولید کنی، هر چی، توی کار صنعت هستی میخواهی قطعات تولید کنی، پتروشیمی هستی، بیا مکانیابی کردیم، این دو هزار نقطه، انتخاب کن برو فعالیت کن، ولی زمین را دادیم باید فوری کارت را انجام بدهی، اگر کارت را انجام ندهی یک مدت بعد از تو زمین گرفته خواهد شد، بگذاریم مردم خلاقیت را انتخاب کنند و رشد کنند، مردم را بستیم و توی محیطهای محدودی آوردیم، مجبور میکنیم بروند یک جا، بعد تبعات سنگین در اقتصاد، در روحیات مردم درست میشود، اصلاً مفهومی به اسم مدیریت اقتصاد توی این نوع مدیریت کردن کشور ما از بین رفته، آن مدل بانک داری مان، آن مدل پولمان، این مدل عوارض گمرکی و بودجهنویسیمان، اصلاً هیچکس خلاقیت ندارد، کافیست کسی وامی بگیرد و توی بازار برود، تمام. این دیگر بارش را میبندد. در حالی که الان دنیا میلیمتری است، از فرصتها و ظرفیتها میلیمتری استفاده میکنند، از زمان میلیمتری استفاده میکنند، اینهمه ثروت خدا به ما داده بعد مردم لنگ هستند.
اشکالات کشور در حوزه زمین و مسکن متوجه مردم نیست
بعضیها زود گردن مردم میاندازند. در حالی که مردم بیچاره را بستیم و همهجوره مهار کردیم خب این زمین خدا در اختیار مردم است، معادن هم همینطور است، سایر ظرفیتهای زمین هم همینطور است، با ضابطه و استاندارد البته.
آزاد کردن انسان ها و رشد رفاه و ارتباطات انسانی، هنر مدیریت کلان است
هنر مدیریت دولت این است که استاندارد تعریف کند، ضابطه تعریف کند و در اختیار مردم بگذارد، بگوید مردم بروید دست تان باز است، هرجای ایران میخواهید زندگی کنید، با یک پولی که ما در کلانشهر خرج میکنیم برای زیر ساخت حمل و نقلی میتوانیم تمام ایران را شبکه شطرنجی درست کنیم از آزادراه و قطار سریع، هرجای ایران خواستی زندگی کن، بفرما ارتباط داری، فوری به هرجای ایران بخواهی دسترسی داری، اینجوری باید نگاه کرد، نگاه کلان باید داشت، نگاه وسیع و انسانی باید داشت، ما باید راه را باز کنیم انسانها آزاد زندگی کنند، انسانها در رفاه زندگی کنند، انسانها در فضای خوب تنفس کنند و فرصت خلاقیت و رشد داشته باشند، من امیدوارم که اینطور بشود، حالا در بحثهای بعدی عوامل دیگری از ریشههای پایداری را خدمت شما بحث خواهیم کرد.